سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خود رأیی ات، تو را می لغزاند و در مهلکه ها سرنگون می سازد . [امام علی علیه السلام]
 
دوشنبه 89 اردیبهشت 27 , ساعت 11:42 صبح

مقدمه

جهان هستی با همه تکثر و تنوع آن از جماد، نبات و حیوان گرفته تا موجودات مجرد و نیز ذی شعور گرفته تا بهایم همه هستی و بقای خود را از مبدا و آفریننده قدیم، غنی و لایزال احدیت می دانند و زبان نیاز ذاتی و حال آن ها گویای آیه کریمه: «و انَّ کلّ مَن فی السموات  و الارض الا آتی الرَّحمن عبدا.[i] » و طوق بندگی او را بر گردن نهاده اند و نشان عبودیت را بر سینه دارند و هر چه مخلوق از تنوع وجودی و ابعاد و نیازمندی های بیشتری برخوردار باشد این سهم بر او پر رنگ تر می شود، به گواهی وجدان و دیدگاه های دانشمندان علوم زیستی، روان شناسی، انسان شناسی و ... انسان در کمال تنوع و نهایت نیازمندی هاست پس بایسته اوست از نمایاندن کمال بندگی دریغ نورزد. ولی چگونه؟ و از چه جنبه هایی؟ و در کدام صور و به چه روش هایی؟ چه رهاوردهایی برایش دارد؟

برای پاسخ به این پرسش ها ابتدا باید معنای بندگی را فهمید.

 

مفهوم عبودیت

عبودیت مصدر ساختگی ماده «عبد» و معنای اصلی و حقیقی آن فروتنی و خواری کردن[ii] است. علت این فروتنی و خواری نیازمندی مطلق و از خود چیزی نداشتن و عدم تسلط حتی بر خود است. و این معنا در واقع صفت حقیقی و اصلی آفریده هاست. انسان عبد انسانی است که ملک شخص دیگری باشد و آزاد و رها نباشد.[iii]

گرچه اصطلاح بنده (عبد) ریشه در روابط اجتماعی بشری دارد و غالبا در پی جنگ ها و تسلط قبیله ای بر قبیله دیگر یا حکومتی بر حکومت دیگر مردم قبیله و کشور مغلوب به بردگی طرف غالب و پیروز در می آمدند و در واقع از غنایم جنگی به شمار می آورند که به عنوان کالایی مملوک همچون سایر کالاها اعم از حیوان، گیاه و اشیای دیگر به شمار می رفت و در این صورت دیگر اختیاری از خود نداشت و خود و همه دارایی ها و دسترنجش مورد تصرف مالک (غالب) قرار می گرفت[iv]. و به موجب سلطه و مالکیتی که مالک بر او داشت عقلا هیچ اعتراضی را در برابر تصرفات او در بنده گاهی تا حد شکنجه و قتل نمی کردند. اما این گونه تصرف در همنوع با فطرت بشری ناسازگار بود. لذا دین اسلام تحولی ژرف در معنای عبودیت ایجاد و آن را در بندگی خدا حقیقی و واقعی دانست و ضمن محدود کردن تصرفات و اختیارات صاحبان برده ها، حکم به بندگی واقعی مردم برای خدا کرد زیرا خداوند مالک هر چیز و هر کسی است و هیچ کدام مالک زیان، سود، مرگ، زندگی و رستاخیز خود نیست بلکه مالک وجود خود یا صفت و کاری برای خود نیست. مگر خداوند چیزی را به مالکیت او در آورد در عین مالکیت ذات اقدسش بر او محفوظ ماند. بنابراین او بر نیرو و توانی که خدا به او داده مسلط و توانمند است و بر هر چیزی قادر و مسلط است[v].




[i]. قرآن کریم، سوره   ، آیه      ، و هیچ کس در آسمان ها و زمین نیست مگر در حال بندگی نزد خداوند مهربان آید.

[ii] . ابن منظور، لسان العرب، تحقیق علی شیری، دار احیای تراث عربی، بیروت، 1408ق، ج9، ص10

[iii] . همان

[iv] . طباطبایی، محمد حسین، المیزان، چاپ اسماعیلیان، قم، نوبت2، 1390ق، ج6، ص341

[v] . همان، ص340



لیست کل یادداشت های این وبلاگ