چنان که بیان شد معروف شامل واجبات و مستحبات است به این دلیل در قرآن و کلام پیشوایان معصومعلیه?السّلام امر به هر دو شده است. گرچه در فریضه امر به معروف تنها واجبات موضوع تکلیفند.
امام رضاعلیه?السّلام یکی از وظایف امام را هدایت مردم به راه خدا با شیوه?های پند و اندرز حکمت، و دلیل رسا و روشن معرفی کرده?اند. [حرانی،1373،ص463] و خود نیز علی?رغم شرایط و موقعیت?های زمانی و مکانی سختی که داشتند، نهایت اهتمام را در اتیان این وظیفه می?ورزیدند. و از فرصت?ها برای بیان شرایع اسلام بهره می?بردند. به این علت احادیث پراکندة بسیاری از ایشان در این?باره نقل شده است اما جامع?ترین احادیث، کتابی است که در پاسخ به درخواست مأمون خلیفه عباسی به رشته تحریر درآوردند که به «جوامع?الشّریعة» خوانده می?شود.
خلیفه نام برده از امامعلیه?السّلام درخواست کرد که احکامی را که برای یک مسلمان لازم است، بیان فرمایند. حضرتعلیه?السّلام نیز واجبات اعتقادی و فقهی، محرمات و برخی مستحبات و مکروهات را نام می?برند. [حرانی،1373،ص437] در ادامه از هر دسته برای نمونه به مواردی اشاره می?کنیم:
1- واجبات
امام در این نامه به واجبات اعتقادی(تکالیف الهیه) و فقهی اشاره می?کنند:
1-واجبات اعتقادی(اصول دین)
مسائل اعتقادی بسیاری در زمان امام رضاعلیه?السّلام مطرح بودند و اختلاف دیدگاه?ها باعث پیدایش نحله?های کلامی متعددی شده بود که همواره با یکدیگر درگیری و دشمنی داشتند، به این دلیل امامعلیه?السّلام در بیان این مسائل، ضمن تأکید بر اصول به اعتقادات راستین اشاره و به این منظور ارشادات خود را با عبارت:«حَسبُنا شَهادَةُ أن گواهی بر این که .... برای ما کافی است» آغاز کردند و بدین ترتیب تنها این مسائل اعتقادی را برای مسلمانی لازم می?دانستند. و سایر فروعات اعتقادی را که متأسفانه صاحبان فرق به خاطر آنها همدیگر را تکفیر می?کردند، به حاشیه راندند.
1- توحید
اعتقاد به وجود خدای یگانه، اصل مشترک همه مسلمانان است و این اعتقاد وقتی پذیرفته است که خداوند با تمام صفات کمال و ایجابی شناخته و از صفات نقص و سلبی منزه داشته شود. اما در زمان امام رضاعلیه?السّلام نحله?های گوناگون در جامعه اسلامی به نشر عقاید فاسد خود می?پرداختند از جمله زنادقه که منکر وجود خداوند بودند، مجسمه که صفات مخلوق و جسمانی را به خداوند نسبت می?دادند و قائل به امکان رؤیت خدا با حس بینایی بشر بودند، قدریه که قائل به جبر و سلب اراده انسان بودند. صاحبان ادیان چون یهود و نصارا قائل به انتساب فرزند به خداوند بودند و در مجموع هیچیک خداوند را به صفات کمال نمی?شناختند. و به این دلیل صاحبان نحل و ادیان و حتی شیعیان، پرسش?های متعددی پیرامون وجود خدا [کلینی،1409،ج1،ص78] ، رؤیت [همان،ص96]، مشیت [همان،ص152] ، صفات خدا[همان،ص105] ، اسماء خدا[همان،ص113] و... از حضرتعلیه?السّلام می?کردند و ایشان پاسخ درست و کاملی آنطور که شایسته جمال و جلال الهی است، به مخاطب می?دادند.
به نظر می?رسد یکی از علل درخواست مأمون، همین تفرق و تشتت اعتقادات در جامعه اسلامی بود و امامعلیه?السّلام نیز اعتقادات واجب توحیدی را این?گونه بیان داشتند:
«لا إلهَ الاّ الله، احداً صمداً، لم یتّخذ صاحِبهً و لا ولداً، قَیّوماً، سَمیعاً، بَصیراً، قَویّاً، قائِماً، باقیاً، عالِماً لا یَجهلُ، قاِدراً لا یَعجِزُ، غَنِیّاً لا یَحتاجُ، عَدلاً لا یَجور، خَلَقَ کُلَّ شَیءٍ، لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ لا شِبهَ لَهُ و لا ضِدَّ و لا کُفوَ...:معبودی جز الله نیست، یکتا و بی?نیاز است، همسر و فرزند نمی?ستاند، پایدار و نگاهدار، شنوا، بینا، نیرومند، پابرجا و باقی است. دانایی است که نادانی در او راه ندارد، توانایی است که درماندگی در او راه ندارد، بی?نیاز و دارایی است که نیازمند نمی?گردد، عادلی است که ستم نمی?کند، همه چیز را آفرید، چیزی همانند او نیست، نه شبیه، نه ضد و نه همتایی دارد.» [حرانی،1373،ص437]
2- نبوت
نبوت یکی از الطاف الهی برای هدایت بشر است و پیامبران از میان برترین بندگان برگزیده می?شوند و دارای صفات لازم برای این وظیفه و رسالت خطیرند که از جمله شان عصمت است تا بدین وسیله بتوانند پیام الهی را در سه مرحله دریافت، ابلاغ و عمل(اجرا) بدون هیچ خطایی به انجام رسانند. و مؤید به کرامات و معجزاتی?اند تا مورد پذیرش قوم خود قرار گیرند.
به این دلیل می بینیم که امام رضاعلیه?السّلام به تفسیر صحیح آیات موهم خطای پیامبران می?پردازند و خدشه بر عصمت آنان را، دفع می?کنند. [عطاردی،1406ق،ج1،ص61،71،51] و علل اختلاف معجزات را بیان می?فرمایند. [همان،ص48]
نبوت در طول بشر سیر تکاملی را طی کرد تا به محمدبن عبدالله به کامل?ترین حد رسید و ختم یافت. آن حضرت برترین پیامبران و شریعتش اسلام جامع?ترین شرایع و تنها دین پذیرفته [العمران/19] برای هدایت بشر و کتاب آسمانی قرآن تنها کتاب جاودانه است. به این دلیل امام رضاعلیه?السّلام مردم را پیوسته متوجه حقانیت همة پیامبران الهی و فضل پیامبر خاتم صلی الله علیه و اله و دین اسلام و کتاب قرآن می کردند و هرنوع شبهه ایرا از آنها دور می ساختند و اعتقاد صحیح را این گونه بیان می کردند:
«وأنّ َمحمَّداً عَبدُهُ و رَسولُهُ و أمینُهُ و صَفوَتُهُ مِن خَلقِهِ،سَیِّدُ المُرسَلینَ و خاتَم النَّبیینَ و أفضلُ العالَمینَ،لانَبِیَّ بعدَهُ و لاتَبدیلَ لمِِلَّتِهِ و لاتَغییرََ.و أنَّ جَمیعَ ما جاءَ بِهِ محمَّدٌ أنَّهُ هو الحَقُّ المُبینُ،نُصَدِّقُ بِِهِ و بِِجَمیعِ مِن مَضی قَبلِهِ مِن رُسلِِِِِِِ اللهِِِ و أنبیائهِِ و حُجَجهِِ و نُصدِّقُ بِکتابهِِ الصّادِقِ«لایَأتیهِ الباطِلُ مِن بَینِ یَدَیهِ و لا مِن خَلفِهِ تَنزیلٌ مِن حَکیمٍ حَمیدٍ» [فصلت/42]و أنَّهُ الکتابَ المُهَیمِنَ عَلیَ الکُتُبِ کلَّها و أنَّهُ حَقٌّ مِن فاتِحَتِهِ إلی خاتِمَتِهِ.نُؤمِنُ بِمُحکمِهِ و مُتَشابِهِهِ و خاصِّهِ و عامِّهِ و وَعدِهِ و وَعیدِهِ و ناسِخِهِ و مَنسوخِهِ و أخبارِهِ .لا یَقدِرُ واحِدٌ مِنَ المَخلوقینَ أن یَأتی بِمِثلِهِ:
[این گواهی برای ما کافی است که]محمد بنده ،فرستاده،امین و برگزیدة او(خدا) بر آفریده هاست؛سرور رسولان ،خاتم پیامبران و برتری فرد جهان است؛هیچ پیامبری پس از او نیست و آیینش تبیل و تغییر ناپذیرست؛هرچه را محمد صلی الله علیه و اله آورد حق آشکارست.آن را باور داریم و به پیامبران پیش از او صلی الله علیه و اله و دلایل قاطعش(کتاب و معجزات)ایمان داریم.و«کتاب راستینش را که باطلی،نه از پیش و نه پس ازآن،در آن راه نمی یابد فرود آمدة از خداوند حکیم و ستوده است.»باور داریم. و این کتاب(قرآن) بر همةکتاب های آسمانی برترست؛این کتاب ،ازآغاز تا انجامش ،حق و راست است؛به آیاتِ:محکم و متشابه،خاص و عام،وعده و وعید،ناسخ و منسوخ و خبرهایش ایمان داریم؛هیچ یک از آفریدگان نمی تواند همانندش را بیاورد.» [حرانی،1373،ص438]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ