[ و چون از صفین باز مى‏گشت ، به گورستان برون کوفه نگریست و فرمود : ] اى آرمیدگان خانه‏هاى هراسناک ، و محلتهاى تهى و گورهاى تاریک ، و اى غنودگان در خاک اى بى کسان ، اى تنها خفتگان اى وحشت زدگان شما پیش از ما رفتید و ما بى شماییم و به شما رسندگان . امّا خانه‏ها ، در آنها آرمیدند ، امّا زنان ، به زنى‏شان گزیدند . امّا مالها ، بخش گردیدند . خبر ما جز این نیست ، خبرى که نزد شماست چیست ؟ [ سپس به یاران خود نگریست و فرمود : ] اگر آنان را رخصت مى‏دادند که سخن گویند شما را خبر مى‏دادند که بهترین توشه‏ها پرهیزگارى است . [نهج البلاغه]
 
شنبه 88 مرداد 17 , ساعت 11:49 عصر

 

 

بیا ای حجت یزدان

 

 

جمعه ها در اختلافند ولی تو نامدی*** روزها چون شب تارند ولی تو نامدی

ابرها همچو دخانند ولی تو نامدی********عمرها روبه تمامند ولی تو نامدی

دلها در تب و تابند ولی تو نامدی**********سرو قامتها کمانند ولی تو نامدی

شمع محفلها خموشند ولی تو نامدی****خون مظلومان بجوشست ولی تو نامدی

تیرها رو به نشانند ولی تو نامدی********یاران جان بر کفانند ولی تو نامدی

بندیان دست به دعایند ولی تو نامدی***نسل ها رو به تباهند ولی تو نامدی

چشم یعقوبان سپیدند ولی تو نامدی****صبر ایوبان تمامست ولی تو نامدی

آیه هادور و هجرانند ولی تو نامدی************رأیهابار بر آنند ولی تو نامدی

بیا ای تالی قرآن***بیا ای آیت رحمان

بیا ای حجت یزدان***بیا ای وارث دوران

 بیا ای آه مظلومان***بیا ای یار محرومان

بیا ای شمع محفل ها*** بیا ای یوسف زهرا

بیا تا خروشد سروش حق که آمدی******بیا تاصلا کند به عالم که خوش آمدی

بیا ای عزیز و بپذیرزما جان ناچیز

وترحمی نماکه دانیم نیارزیم به پشیز

*****

سال ها به عشق دیدنت چشم براهم

بسته دیده ام  را  غبار گناهم

خدارابخوان تا ز اثمم درگذردکه من واله

به امید جمال رویت با ز ندارم نگاهم

15/شعبان معظم/1430

بنت الهدی



لیست کل یادداشت های این وبلاگ