سفارش تبلیغ
صبا ویژن
محبّت دنیا، خرد را تباه می کند و دل را ازشنیدن حکمت باز می دارد و کیفری دردناک می آورد . [امام علی علیه السلام]
 
یکشنبه 92 اردیبهشت 8 , ساعت 8:34 صبح

ب) کیفر اصحاب فیل

در سال تولّد پیامبر اکرم صلّی‌الله‌وعلیه‌وآله حادثه‌ی حمله‌ی سپاه ابرهه به مکّهی مکرّمه پیش آمد. این حمله به قصد انتقام از مکیان در برابر توهین یکی از آنان به قصر شدّاد انجام گرفت. این یورش با کیفر الهی و بارش سنگ‌های سجّیل توسط گونه‌ای از پرستو‌ها و نابودی ابرهه و سپاهش ناکام ماند و کعبه‌ی مکرّمه از گزند دشمن مصون گشت.

قرآن کریم در اینباره می‌فرماید: «أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ. أَلَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فِی تَضْلِیلٍ. وَأَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْرًا أَبَابِیلَ. تَرْمِیهِمْ بِحِجَارَهٍ مِنْ سِجِّیلٍ. فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَأْکُولٍ»؛ آیا ندیدی پروردگارت چه بر سر اصحاب فیل آورد؟ آیا نقشه‏های شومشان را خنثی نکرد؟ آری پروردگارت مرغانی که دسته دسته بودند به بالای سرشان فرستاد تا با سنگی از جنس کلوخ بر سرشان بکوبند و ایشان را به صورت برگی جویده شده درآورند(سوره فیل).

تفاوت عملکرد سجّیل قوم لوط و اصحاب فیل

1-     عملکرد سجّیل قوم لوط:

قرآن کریم در بیان عملکرد سجّیل قوم لوط تنها به هدف گرفتن مسرفان و مجرمان و نابود کردنشان اشاره کرده است. زیرا بر این سنگ‏ها علامت مخصوصی بود که با رهگیری سنگ آن را به سمت هدف هدایت می‏کرد. به نظر می‏رسد این سنگ‏ها افراد را مورد هدف قرار می‏دادند، زیرا خود شهر بر اثر صدای مهیب و زلزله‏ی سخت ویران شده بود و باقی‏مانده‏ی افراد که درون یا اطراف شهر بودند به وسیله‏ی سنگ‏های نشان‏دار نابود شدند. (المیزان،ج   ،ص    )

امّا این علامت چه ماهیتی داشت؟ آیا نوعی مواد رادیواکتیو بود که با پرتوزایی سنگ را هدایت می‏کردند یا چیز دیگری بود؟ از قرآن تنها همین دریافت می‏شود که این علامت به گونه‏ای بود که تنها مجرمان را هدف می‏گرفت. به نظر می‏رسد خاصیت موجود در علامت، سنگ را هدایت می‏کرد. روایاتی نیز بر تأیید این نظر نقل شده است:

امام صادق (علیه‏السّلام) پس از تلاوت آیه‏ی «وَ أَمطَرنا عَلَیها حِجارَهً مِن سِجّیل مَنضُود» (هود/78) فرمودند: هر بنده‏ای که در حال جایز و حلال شمردن کار قوم لوط (هم‌جنس‌بازی) بمیرد، بدون شک خداوند او را با گلوله‏ای از آن سنگ (سجّیل) هدف قرار می‏دهد و مرگ او بر اثر اصابت آن خواهد بود ولی مردم او را نمی‏بینند (تفسیر قمی،ج1 ،ص   ).

براساس آیات قرآن و روایت امام صادق (علیه‏السّلام) سنگ سجّیل قوم لوط، با اصابت به شخص، او را طوری نابود می‏کرد که هیچ اثری از او باقی نمی‏ماند. تنها اثری که از این قوم ماند ویرانی‏های شهر بود که به نحو خارق‏العاده‏ای زیر و رو شده بود؛ تنها زمینِ فرو رفته و پر از سنگ‏های گرم مانده بود.(کشاف، ج   ،ص ).

بنابران هیچ اثری از مجرمان باقی نماند، امّا آیا از همه و تک تک آن قوم مجرم اثری نماند یا اجساد آنانی که با واژگون شدن شهر به زیر زمین فرو رفتند، مورد اصابت سجّیل قرار نگرفت. به گفته‏ی برخی مفسّران، آن بدن‏های ناپاک تا روز قیامت درون زمین است (مجمع‏البیان، ج5، ص281) و فقط آن‏هایی که در اطراف شهر بودند مورد اصابت سجّیل قرار گرفته و به طور کامل نابود شده و اثری از اجسادشان هم برجای نماند.

در پاسخ به این دیدگاه باید گفت: قرآن کریم سخنی از باقی ماندن اجسادشان به میان نیاورده است و در نقل‏های حدیثی و تاریخی و باستان شناسی هیچ سخنی از وجود اسکلت‏هایشان هم مطرح نشده است. بنابراین حتّی آنانی که درون زمین فرو رفتند هم بر اثر بارش سجّیل هلاک و بی‏اثر گشتند. این امر قدرت نفوذ یا شدّت ضربات سجّیل را نشان می‏دهد.

خلاصه‏ی سخن این است که سجّیل قوم لوط هیچ اثری از مصدومان باقی نمی‏گذاشت. این تأثیر نظیر منطقه‏ی نخست (محل) انفجار بمب‏های هسته‏ای است که باعث تبخیر هر چیزی می‏شود (قهرمانی، نیروگاه‏ها و بمب‏های هسته‏ای چگونه کار می‏کنند). البتّه سجّیل قوم لوط فقط مجرم را تبخیر می‏کرد؛ زیرا هر سنگ حامل نام یا نشان مجرم مخصوص به خود بود و او را نشانه می‏گرفت.احتمال تبخیر با توجه به حرارت بالای سجیل قوی است.

جالب آن است که آن سجیل های نشان دار نسبت به شناسایی مجرم خود از حساسیت فوق العاده ای برخوردار بودند و به کسی جز مجرم خود اصابت نمی کردند؛زیرا نام او د پدرش برآن حک شده بود. در برخی تفاسیر آمده است که یکی از مجرمان برای تجارت به مکه رفته بود، سنگی از سجّیل به مدّت 40 روز میان زمین و آسمان معلّق ماند تا آن مجرم از سفر بازگشت، آنگاه او را هدف گرفت و نابود ساخت (طبرسی، همان، ص282).اصابت تخصصی سجیل عدالت خدارا در نزول عذاب اثبات می کند.سجیل اگرچه شدت اثر فوق هسته ای دارد اما برخلاف بمبهای هسته ای بی گناهان را نابود نمی کند.

 توصیف قرآنی از سجیل با هیچ یک از دیدگاهای احتمالی باستان شناسان مطابقت ندارد برخی از باستان شناسان عداب قوم لوط را آتشفشان معرفی کرده اند، ورنرکیلر باستان شناس آلمانی می گوید:این ویرانی به علت زلزله سختی بود که همراه با شماری انفجارات وپرتوهای حاصل از سوخت گازهای طبیعی و حریقی فراگیر رخ داد. این زلزله باعث پدیدآمدن چاله های عمیقی شد که نیروهای آتشفشانی عظیمی از آنها آزادگردید  که همچنان هر از چند گاهی در منطقه پاشای اردن فعال می شود و گدازه های آن به طبقاتی از سنگهای بازالت تبدیل شده اند.این سنگهای آذرین و طبقات بازالت نشان می دهند که در زمانهای گذشته زلزله سختی در منطقه واقع شده است.(گوگل عربی،سجیل)

اما سنگهای آتشفشانی تفاوتهای بسیاری با سجیل دارد؛تخصصی عمل نمی کند،سجیل از آسمان فرود آمد  نه از دره و کوههای آتشفشانی و......

 

عملکرد سجّیل اصحاب فیل:

سجّیل اصحاب فیل اگر‌چه سپاه ابرهه را نابود کرد امّا از نظر شدت عمل سبک‌تر بود. سپاه را در فاصلهی زمانی چند ساعته‌ای و با ایجاد خارش و سوزاندن پوست و قطعه قطعه کردن بدن هر سپاهی از بین برد (طنطاوی، تفسیر وسیط) و در آخر آثاری از اجسادشان باقی گذاشت که به فرموده‌ی قرآن کریم چون برگ جویده‌‌شده‌ای دگرگون شدند (سوره فیل/6).

در تفاسیر نقل شده‌است که ابرهه در حالی که بدنش به قطعاتی به اندازه‌ی سرانگشت پراکنده میشد رو به شهر خود (صنعاء) فرار کرد و با رسیدن به شهرش، قلب او از سینه بیرون افتاد (سید قطب، فی ضلال‌القرآن‌، ج8، ص108). سایر سپاهیان نیز سعی در ترمیم بدن خود یا فرار از منطقه را داشتند امّا تدبیرشان تلاش مذبوحانه‌ای بیش نبود و پس از چند ساعت چون برگ له‌شده‌ای نقش بر زمین شدند. علاوه بر آن، کسانی که نقش سپاهی و مهاجم را نداشتند، امّا همراه سپاه بودند چون فیل‌بانان، فقط کور شدند در روایات اهل سنّت آمده است که عایشه دختر ابوبکر دو تن از فیل‌بانان را در مکّه دیده بود که کور بودند و از مردم گدایی می‌کردند (آلوسی، روح‌المعانی، ج23، ص134).

خواص فیزیکی سجّیل اصحاب فیل:

از روایات چنین دریافت می‌شود که سنگ‌های سجّیل سه برابر سپاهیان بودند؛ زیرا هر پرنده حامل سه سنگ بود: یکی به منقار و دو تا در دو پا (همان) و حجم هر سنگ به اندازه‌ی یک نخود و رنگشان سیاه با خطوط قرمز بود (بقاعی، نظم‌الدرر، ج10، ص12).

سنگ‌ها ساده و بدون نشانه بودند؛ زیرا در سوره‌ی فیل سخنی از نشان‌دار بودن سنگ‌ها نیامده‌است و سجّیل به طور مطلق و بدون هیچ صفت یا اضافه‌ای ذکر شده‌است. مؤیّد بر فقدان علامت، حمل سنگ‌ها به وسیله‌ی پرندگان بود و  هریک از پرندگان مخصوص یک تن از سپاهیان ابرهه بود، که سنگ‌ها را بالای سر آن‌ها برده و بر سرشان رها می‌کردند. سنگ‌ها درون سر سپاهی رفته و از مقعدش خارج می‌شد.البته براساس برخی روایات تفسیری نام هر سپاهی بر سنگهای مخصوص به خودش حک شده بود.(         )

در روایات تفسیری آمده‌است که پرندگان حامل سنگها پرستو یا شبیه پرستو بودند که برای اعراب ناشناخته بود (ابن عاشور، التحریر، ج1،ص ). جالب توجه است که این پرندگان خود از سنگ‌ها آسیبی نمی‌دیدند و در برابر خاصیت کشنده آن ها مقاوم بودند و هر پرنده، مجرم خود را می‌شناخت. گویند یکی از سپاهیان موفق به فرار شد و جان خود را تا رسیدن به صنعا نجات داد و حادثه را برای مردم شهر نقل کرد در این حال یکی از پرندگان که او را تعقیب می‌کرد سر رسید، او با دیدن پرنده به آن اشاره کرد و آن را به مردم نشان داد.آن پرنده‌ هم سجّیل‌های خود را بر سرش فرو ریخت و مردم شاهد نابودیش شدند (طبرسی، مجمع‌البیان، ج10،ص   ).

ماهیت سجّیل:

آیا سجّیل سنگی طبیعی و حاوی مواد رادیو اکتیو یا دارای ویژگی های بسیار متفاوت بود؟ یا سنگی ماوراء طبیعی و دارای نیرویی خارق‌العاده و غیبی بود؟

به نظر بعضی از مفسّران، سجّیل و نیروی موجود در آن خارق‌العاده بود و به اعتقاد آنان، خداوند قادر که انرژی اتمی را در درون سنگ‌های طبیعی نهفته است انرژیی که اگر آزاد شود انفجاری عظیم را ایجادخواهدکرد، هم‌چنین می‌تواند خاصیتی در سنگ قرار دهد که سپاه ابرهه را چون برگ جویده شده‌ای درآورد (مکارم شیرازی، الأمثل (ترجمه تفسیر نمونه)، ج20، ص468).

واقعیت آن است که نمی‌توان به طور قاطع و جازم ادّعا کرد که ماهیت سجّیل رادیو‌اکتیو است؛ زیرا:

اولاً: عناصر رادیو اکتیوی که تاکنون شناخته شده اند غالباً رنگ نقره‌ای یا خاکستری دارند (اکتینیدها)، در حالیکه رنگ سجّیل اصحاب فیل سیاه مخطط به قرمز بود.

ثانیاً:سجیل بدون نیاز به تجهیزات ،چاشنی،  و... عمل می کند .اماعناصر رادیو اکتیو برای آزاد کردن انرژی انفجاری به فراوری و تجهیزات  هسته ای نیاز دارند که از قطعات و مواد بسیاری ترکیب یافته اند.بمب هسته ای دست کم از چندصد قطعه تشکیل شده است.(،پورشمسی،آشنایی با علوم هسته ای،ص   )

ثالثاً: سجّیل به صورت اختصاصی عمل می‌کند و هر سنگ شخص معین را هدف می‌گیرد و نام مجرم بر آن حک شده است.

رابعًا: سجّیل بر خلاف سنگ‌های معدنی رادیو‌اکتیو، از سرعت عمل فوق‌العاده‌ای برخوردارست و تفاوت‌های بسیار دیگری وجود دارند که باعث تطویل مقاله می‌شود.

امّا شباهت عملکرد مواد رادیو اکتیو را با سجّیل نمی‌توان انکار کرد. به هر حال سجّیل خاصیت پرتو و اشعه‌زایی را دارد گرچه از تحوّلات هسته‌ی اتم، ساطع نشود. هم‌چنین آثار و عوارض هر دو (سجّیل و مواد رادیو‌اکتیو) مادی و ملموس است؛ وهردوطبیعی اند. مهم‌ترین دلیل بر طبیعی بودن سجیل تعبیرات قرآن است که از سجّیل قوم لوط به «حِجارَهً مِن طین» نام می‌برد و ماهیت آن را کلوخ خاص معرّفی می‌کند. بعضی از مفسران عملکرد سجیل را امری خارق العاده و تنها به قدرت خدا منتسب می دانند.و به این دلیل طبیعی بودن آن را انکار کرده اند،(تبیان،ج5،ص    )

در پاسخ به این دیدگاه باید گفت:خداوند در آیات بسیاری عالم طبیعت را به عنوان آیه و نشانه ای بر قدرت خود معرفی می کند:«سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَ وَ لَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْ‌ءٍ شَهِیدٌ »?فصلت‏، 53?

به زودى نشانه‏هاى خود را در افقها [ ى گوناگون ] و در دلهایشان بدیشان خواهیم نمود ، تا برایشان روشن گردد که او خود حقّ است . آیا کافى نیست که پروردگارت خود شاهد هر چیزى است ؟

ویا آفرینش یکی از موجودات را دلیل بر قدرت خود معرفی می کند«أَ فَلاَ یَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ‌ »?الغاشیة، 17?آیا به شتر نمى‏نگرند که چگونه آفریده شده ؟

بنابرین طبیعی بودن سجیل با جانب اعجازیش منافاتی ندارد.

 

 


یکشنبه 92 اردیبهشت 8 , ساعت 8:33 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

سجیل سلاحی فوق هسته‏ای                                                                                 

در عصر حاضر که ابرقدرتهای شرق و غرب سعی بر حاکمیت فرهنگ لیبرال و نظامهای لاییک خود بر همه جهان دارند و رهآوردیی جز فساد اخلاقی و اعتقادی برای بشر ندارند و به بهانه ایجاد امنیت جهانی مانع از فن‌آوری هسته‌ای کشورهای جهان سوم بخصوص اسلامی می شوندو در مقابل با تولید بمب های اتمی و هسته ای به تهدید کشورهای ضعیف می پردازند و چنان می‌پندارند که هیچ قدرتی برتر از قدرت آنان نیست.اما از قدرت مافوق بشری غافلند و بفرموده قرآن کریم:«وظنّوا أنّهم مانعتهم حصونهم من‌الله فأتاهم الله من حیث لم یحتسبوا؛و گمان کردند د‍‍‍‍ژهایشان مانع از عذاب خدا برآنان می‌شود اما عذاب خدا به گونه‌ای که تصور نمی کردند به سراغشان آمد.»(سوره حشر/2)

ازجمله عذابهایی که در  تاریخ بشر دامنگیر تبهکاران و زورمداران شده بارش سنگ سجیل بوده است.سجّیل نام سنگی است که خداوند آن را بر دو گروه از کافران لجوج باراند و آنان را نابود ساخت: قوم لوط و اصحاب فیل (سپاهیان ابرهه).

الف) کیفر قوم لوط

قوم لوط مردم ساکن در مؤتفکات (سدوم، عموره، صوغر و صوبیم) (محمد حسین طباطبایی،المیزان، ج12، ص352) از کشور اردن فعلی بودند که به گناهان بسیاری که مهم‌ترین آن‌ها شرک و هم‌جنس‌بازی بود دست می‌زدند. لوط پیامبرعلیه السلام که به همراه ابراهیم خلیل علیه‌السّلام از بابل به فلسطین مهاجرت کرده بود، در سدوم اقامت کرد. خداوند او را به پیامبری برانگیخت (عنکبوت/29). حضرت لوط آنان را به تقوا و ترک هم‌جنس‌بازی دعوت می‌کرد امّا آن قوم به تهدید لوط و آزار او می‌پرداختند (رک: هود/80-78؛ اعراف/82-80) تا این که عذاب خدا بر آنان نازل شد. کیفرشان آمیخته‌ای از چند کیفر سخت و نابود‌کننده بود :

1-     صدای مهیب آسمانی.

2-     زلزله‌ی سخت.

3-     باران سنگ‌های سجّیل نشان‌دار (رک: حجر/74-72).

4-     سنگ‌های گلین (ذاریات/33).

تعبیرهای قرآن کریم از باران سنگ بدین بیان است:

1-     مطلق باران و باران بد، «وَ أَمْطَرْنا عَلَیْهِمْ مَطَراً»بر آنها بارانی فرستادیم. و نیز «فَسَاء مَطَرُ الْمُنذَرِینَ» (اعراف/84؛ نمل/58).پس چه بد بود بارن بیم داده شدگان.

2-     کیفری از آسمان «رِجْزاً مِّنَ السَّمَاء» (بقره/59).

3-     سجّیل پیاپی و نشان‌دار «وَ أَمطَرنا عَلَیها حِجارَهً مِن سِجّیل مَنضُود مُسَوَمَهً عِندَ رَبِکَ وَ ما هِى مِن الظالَمینَ بِبَعید»؛ باران سنگ از سجّیل پیاپی را که نزد پروردگارت نشان‌دار است،برآنان باراندیم و آن‌{سنگها} از ستم‌کاران دور نیستند (هود/83-77).

4-     سجّیل : «أَمطَرنا عَلَیهِم حِجارَهً مِن سِجّیل»؛ و بر آنان سنگی از سجّیل باراندیم (حجر/74).

5-     سنگ گلین و نشان‌دار: «لِنُرسِلَ عَلَیهِم حِجارَهً مِن طینٍ مُسَوَمَـهً عِندَ رَبِکَ لِلمُسـرِفین»؛ تا بارانی از سنگ بر آنها بفرستیم. (ذاریات/32و33).

6-  سنگبارانی {انفجاری}:إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ حاصبًا إلاّ آلَ لُوطٍ نَّجَّیْنَاهُم بِسَحَرٍ؛مابرآنان(قوم لوط)سنگبارانی(انفجاری)فروفرستادیم مگر خانواده لوط را که سحرگاهان نجاتشان دادیم.(قمر/34)

 

 


<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ