مقدمه
جهان هستی با همه تکثر و تنوع آن از جماد، نبات و حیوان گرفته تا موجودات مجرد و نیز ذی شعور گرفته تا بهایم همه هستی و بقای خود را از مبدا و آفریننده قدیم، غنی و لایزال احدیت می دانند و زبان نیاز ذاتی و حال آن ها گویای آیه کریمه: «و انَّ کلّ مَن فی السموات و الارض الا آتی الرَّحمن عبدا.[i] » و طوق بندگی او را بر گردن نهاده اند و نشان عبودیت را بر سینه دارند و هر چه مخلوق از تنوع وجودی و ابعاد و نیازمندی های بیشتری برخوردار باشد این سهم بر او پر رنگ تر می شود، به گواهی وجدان و دیدگاه های دانشمندان علوم زیستی، روان شناسی، انسان شناسی و ... انسان در کمال تنوع و نهایت نیازمندی هاست پس بایسته اوست از نمایاندن کمال بندگی دریغ نورزد. ولی چگونه؟ و از چه جنبه هایی؟ و در کدام صور و به چه روش هایی؟ چه رهاوردهایی برایش دارد؟
برای پاسخ به این پرسش ها ابتدا باید معنای بندگی را فهمید.
مفهوم عبودیت
عبودیت مصدر ساختگی ماده «عبد» و معنای اصلی و حقیقی آن فروتنی و خواری کردن[ii] است. علت این فروتنی و خواری نیازمندی مطلق و از خود چیزی نداشتن و عدم تسلط حتی بر خود است. و این معنا در واقع صفت حقیقی و اصلی آفریده هاست. انسان عبد انسانی است که ملک شخص دیگری باشد و آزاد و رها نباشد.[iii]
گرچه اصطلاح بنده (عبد) ریشه در روابط اجتماعی بشری دارد و غالبا در پی جنگ ها و تسلط قبیله ای بر قبیله دیگر یا حکومتی بر حکومت دیگر مردم قبیله و کشور مغلوب به بردگی طرف غالب و پیروز در می آمدند و در واقع از غنایم جنگی به شمار می آورند که به عنوان کالایی مملوک همچون سایر کالاها اعم از حیوان، گیاه و اشیای دیگر به شمار می رفت و در این صورت دیگر اختیاری از خود نداشت و خود و همه دارایی ها و دسترنجش مورد تصرف مالک (غالب) قرار می گرفت[iv]. و به موجب سلطه و مالکیتی که مالک بر او داشت عقلا هیچ اعتراضی را در برابر تصرفات او در بنده گاهی تا حد شکنجه و قتل نمی کردند. اما این گونه تصرف در همنوع با فطرت بشری ناسازگار بود. لذا دین اسلام تحولی ژرف در معنای عبودیت ایجاد و آن را در بندگی خدا حقیقی و واقعی دانست و ضمن محدود کردن تصرفات و اختیارات صاحبان برده ها، حکم به بندگی واقعی مردم برای خدا کرد زیرا خداوند مالک هر چیز و هر کسی است و هیچ کدام مالک زیان، سود، مرگ، زندگی و رستاخیز خود نیست بلکه مالک وجود خود یا صفت و کاری برای خود نیست. مگر خداوند چیزی را به مالکیت او در آورد در عین مالکیت ذات اقدسش بر او محفوظ ماند. بنابراین او بر نیرو و توانی که خدا به او داده مسلط و توانمند است و بر هر چیزی قادر و مسلط است[v].
[i]. قرآن کریم، سوره ، آیه ، و هیچ کس در آسمان ها و زمین نیست مگر در حال بندگی نزد خداوند مهربان آید.
[ii] . ابن منظور، لسان العرب، تحقیق علی شیری، دار احیای تراث عربی، بیروت، 1408ق، ج9، ص10
[iii] . همان
[iv] . طباطبایی، محمد حسین، المیزان، چاپ اسماعیلیان، قم، نوبت2، 1390ق، ج6، ص341
[v] . همان، ص340
چکیده
بندگی کردن و خود را بنده دانستن یکی از صفات عالی انسان های کامل است که برخاسته از معرفت حقیقی آنان نسبت به مبدا هستی و فقر ذاتی ماسوای اویند و در برابر او فروتن و سر تسلیم و دل رضا دارند.
این عمل و اعتقاد رهآوردهایی را پیش کش آن سروران می کند که آن را سرمشق و الگوی جامع و شایسته ای برای افراد بشر می گرداند. آراسته به زیور اخلاق برتر در حوزه فردی و اجتماعی و از جانب عرفان سراپا در نور جمال خداوندی غرق می گرداند، از بعد اعتقادی در دژی استوار و نفوذناپذیر در برابر یورش اعتقادی و فرهنگی دیوصفتان و جهل قرار می گیرند و دلی پر از علم، حکمت و معرفت خواهند داشت.
حضرت فاطمه سلام الله علیها اسوه بندگان است که در این گفتار کوتاه پس از بیان مبانی و آثار عبودیت به ترسیم الگوی عبودیت آن امت خالص و مقرب پروردگار می پردازیم.
کلیدواگان:فاطمه،عبودیت،اطاعت،بندگی خدا
لیست کل یادداشت های این وبلاگ