-عدم تنافی حاکمیت تشریعی خدا با اراده و حق انتخاب بنده
همان طور که بیان شد بنده از خود چیزی ندارد مگر خدا به او افاضه فرماید، از جمله این امور اراده و حق انتخاب اوست، در این جا شبهه هایی ایجاد شده که عبودیت در اطاعت با آزادی منافات دارد[i].
در رد شبهه باید گفت: حاکمیت خدا بر بنده و اختصاص تشریع قوانین به او از نوع حاکمیت جباران و دیکتاتورها نیست و قوانین او نیز از نوع زورگویی های آنان نیست. بلکه این جنبه عبودیت عین آزادی است. زیرا بنده غیر او نیست و انسان از حاکمیت انسان های هم نوع خود آزاد و رهاست و با بندگی خدا تحت حاکمیت در تشریع در راستای اطاعت تکوینی است با این فرق که اولی با اراده و اختیار بنده صورت می گیرد یعنی همان طور که با اطاعت تکوینی به کمال آفرینش می رسد و هیچ نقصی در بدن و استعدادهای نهفته در آن دچار نخواهد شد: «انسان را از گل آفریدیم سپس او را به صورت نطفه ای در جایگاهی استوار (رحم) قرار دادیم پس از آن نطفه را خون بسته و خون بسته را به پاره گوشت جویده و پاره گوشت جویده را به استخوان تبدیل کردیم و استخوان را با گوشت (ماهیچه) پوشانیدیم. آن گاه آفرینش دیگری را در او ایجاد کردیم پس مبارک است خدایی که بهترین آفریننده است.[ii]» همین طور هم در اطاعت تشریعی به زندگی خوش و پاکی در دو سرا خواهد رسید: «هر کس از شما چه مرد و چه زن کار درست انجام دهد بی شک زندگی پاکی در دو سرا به او خواهیم داد.[iii]» و مهم تر از آن، زندگی در پرتو اطاعت تشریعی است: «به خدا و پیامبر پاسخ گویید آن گاه که شما را برای چیزی فرا می خواند که زنده تان می کند[iv].» و پذیرش حاکمیت تشریعی خداوند چیزی جز پذیرش تکوین نیست: «پس به سمت آیین یکتاپرستی روی آر، همان خمیرمایه ای که مردم را بر آن سرشت و آفرینش خدا جایگزین پذیر نیست و آیین استوار همان است، ولی بیشتر مردم نمی دانند[v].»
آیه اخیر از واقعیتی خبر می دهد که متاسفانه در زمان معاصر بخش اعظم را گرفتار ساخته است. بیشتر مردم خبر از این حقیقت ندارند که با سر دادن شعار تنافی حق انتخاب و پذیرش دین الهی و اطاعت از احکام دین به عناد با خود برخاسته اند، غربیانی همچون نیچه و ژان پل سارتر که خدا باوری را با آزادی در تنافی می دیدند[vi] در واقع درک و فهم درستی از خدا، انسان و آزادی نداشتند.
به گفته برخی صاحب نظران آزادی دارای دو جنبه سلبی و اثباتی است جنبه سلبی، رهایی از جبر غیر و اثباتی عمل به اقتضای ماهیت خود است.[vii] منظور از خود انسان همان نفس انتخاب گر اوست انسان وقتی آزاد است که از جبر دیگری رهایی یابد و خود فاعل و علت فعل خود باشد به عبارت دیگر کاری را به انتخاب و اراده خود انجام دهد.
در رابطه با پذیرش حاکمیت تشریعی خدا، افزون بر مطالب صفحه پیش، به گفته این صاحب نظر رابطه انسان با خدا بر خلاف اعتقاد نیچه و ساتر رابطه دو رقیب نیست تا آزادی یکی مستلزم انکار دیگری باشد[viii]. بلکه رابطه حبیب و محبوب است. «هرکس از دین اسلام باز گردد خداوند مردمی را خواهد آورد که آن ها را دوست خواهد داشت و آن ها نیز او را دوست خواهند داشت..[ix].» زیرا همیشه تبعیت از غیر به معنای اکراه و اجبار نیست. علاوه بر آن که تبعیت از خدا پیروی از غیر نیست بلکه انتخاب و پیمودن ارادی راهی است که انسان را به منزل مقصود می رساند و اگر این راه را انتخاب نکند به بیراهه خواهد رفت. «ما راه را به او نشان دادیم، یا سپاسگزار است یا انکار کننده[x]»
[i] . ر.ک: حداد عادل، غلام علی، عبودیت و آزادی های بشر، فصل نامه اندیشه، ش4، تیر 1379،
[ii] . سوره مومنون، آیه14
[iii] . سوره نحل، آیه 97
[iv] .
[v] . سوره روم، آیه 30
[vi] . حداد عادل، غلام علی، همان، ص72-71، به نقل از کاپلستون فردریک، تاریخ فلسفه از فیشته تا نیچه، ترجمه داریوش آشوری، و به نقل از: کرسنتن موریس، ژان پل سارتر، ترجمه منوچهر بزرگمهر
[vii] . همان، ص70
[viii] . همان، ص70
[ix] . همان، ص73
[x] . سوره دهر، آیه 3
لازمه بندگی خدا
الف- اطاعت
روشن شود که خداوند تسلط حقیقی و مالکیت واقعی بر همه آفریده ها دارد. بنابراین مخلوق از خود هیچ اختیاری ندارد مگر آن که خدا به او اختیار و اراده دهد و در عین حال اراده اش بر اراده مخلوق مختار و مرید حاکم است.
تسلط حقیقی و مالکیت واقعی خالق اقدس منشاء وجوب فرمانبرداری بنده از فرامین و قوانین تکوینی و تشریعی اوست[i]. در حوزه تکوین همه موجودات منقاد و مطیع اراده ذات اقدسند و این انقیاد تا حد تسلیم است. قرآن کریم می فرماید: «وَ لَه اَسلم مَن فی السَّمواتِ وَ الارضِ طَوعًا وَ کرهًا» هر کس در آسمان ها و زمین است به دلخواه یا به اجبار تسلیم اویند[ii].»
در حوزه تشریع لازمه انقیاد برخورداری بنده از حق انتخاب و اراده است و قوانین هم باید فهم و درک شوند لذا این حوزه متعلق به بنده مختار و ذی شعور است. در این حوزه هم باید بنده مطیع و منقاد بلکه تسلیم باشد زیرا به حکم عقل بنده باید از مولا فرمان برد گرچه دارای اراده و اختیار باشد بلکه به اختیار خود باید اطاعت کند. درباره اختصاص صدور قوانین و وجوب اطاعت بر بنده قرآن کریم می فرماید: «مَا و اتکُم الرَسول فَخُذوه وَ ما نَهیکُم عَنه فَانتهوا[iii].» هر چه را رسول برایتان آورد بپذیرید و انجام دهید و از هر چه شما را بازداشت دست نگاه دارید.
و در آیه دیگر می فرماید: «اِنّا اَنزلنا اِلیک الکتابَ بِالحَق لِتحکُم بَین الناسِ بما اراکَ اللُه[iv]»
ما کتاب را به حق بر تو فرود آوردیم تا با آن چه که خداوند به تو نمایانده میان مردم قضاوت کنی. و چندین آیه دیگر.
-
[i] . همان
[ii] . سوره آل عمران، آیه 83
[iii] . سوره حشر، آیه7
[iv] . سوره نساء، آیه105
[v] . ر.ک: حداد عادل، غلام علی، عبودیت و آزادی های بشر، فصل نامه اندیشه، ش4، تیر 1379،
[vi] . سوره مومنون، آیه14
[vii] . سوره نحل، آیه 97
[viii] .
[ix] . سوره روم، آیه 30
[x] . حداد عادل، غلام علی، همان، ص72-71، به نقل از کاپلستون فردریک، تاریخ فلسفه از فیشته تا نیچه، ترجمه داریوش آشوری، و به نقل از: کرسنتن موریس، ژان پل سارتر، ترجمه منوچهر بزرگمهر
[xi] . همان، ص70
[xii] . همان، ص70
[xiii] . همان، ص73
[xiv] . سوره دهر، آیه 3
لیست کل یادداشت های این وبلاگ