حضرت فاطمه سلام الله علیها الگوی عبودیت
بانوی دو جهان دخت نبی اکرم آن بریده از پلیدی ها و دوزخ، گوهر تابناک، انسان ملکوتی و در یک کلمه جامع آینه جمال و جلال حضرت قدس معبود اسوه بندگی بود که اندیشه آلودگان به تعلقات دنیوی را مجالی برای درک آن مقام والا نباشد چه رسد به قلم که بخواهد با محبوس ماندن در میان انگشتان چنین اندیشه و رای نقش این بندگی را بر ورق ترسیم کند. ولی برای بی بهره نماندن از چشیدن زلال آن کوثر جاودان، به فرازهایی از بندگی آن حضرت سلام الله می پردازیم.
1- معرفت منشاء عبودیت فاطمه سلام الله علیها
چنان که بیان کردیم منشاء عبودیت معرفت معبود با صفاتی است که شرح دادیم. حال معرفت فاطمی را بنگریم: «گواهی می دهم که او یکتا و بی همتاست و البته بازگشت این گواهی اخلاص است، حقیقت توحید و اخلاص فطری است و خصوصیات مقام توحید در پرتو نور تفکر و ایمان آشکار می شود[i].»
مطابق این فراز برای پی بردن به یکتایی خدا تعقل و تفکر لازم است و نظر به فطری بودن توحید، این اندیشه به سرعت به سرانجام می رسد و فرد صاحب معرفت و شناخت می گردد که مرحله تسلیم و باور لازم است تا روح ایمان بر دل بتابد.
پس از شناخت وجود ذات باری تعالی نوبت به شناخت صفات او می رسد: «او کسی است که همه پدیده ها را بی آن که سابقه و ماده ای داشته باشند پدید آورد و موجودات را بدون سابقه نمونه، الگو، شکل و نظیر ایجاد نمود، خداوندی که با مشیت و توانایی خود بدون در نظر گرفتن نفع و سودی برای خود، مراتب هستی را تصویر و تنظیم فرمود، و از آفرینش هدفی جز اظهار قدرت و حکمت وابراز لطف و محبت نداشت.[ii]»
حضرت، خدا را خالق و صاحب نعمت هایی می داند که سراسر جهان هستی را فرا گرفته که نه تنها از شمارش بلکه از دامنه افکارمان بیرون است[iii].
آن بانوی پاک، با چنین معرفتی خود را بنده او می داند، به سپاس نعمت ها و گواهی بر یکتایی او سخن آغاز می کند و در طول زندگی خود را در بند آن ذات مقدس و مالک حقیقی جهان هستی می داند. بندگی خود را در دو گستره اطاعت و عبادت نشان می دهد که به نمونه هایی اشاره می گردد:
ب- عبودیت در پرستش (عبادت)
معنای حقیقی عبودیت فروتنی و خواری در برابر سرور بود. که به دو صورت اطاعت وعبادت شکلی (صوری) انجام می شود. که از آن به پرستش یا عبادت نام می برند. برخی را بر این عقیده اند که تنها معنای حقیقی عبادت همان فروتنی و خواری در برابر معبود است که به صورت اعمال و مناسک عبادی (نماز، روزه، حج، اعتکاف، دعا و مناجات) انجام می شود. و معنای اطاعت را در بر نمی گیرد[i]. ولی طبق توضیحات صفحات پیش جای شکی در اشتمال عبودیت بر اطاعت باقی نمی ماند گر چه معنای صوری غلبه داشته باشد.
عبادت صوری پروردگار که روح آن همان دعا و راز و نیاز با معبود است در ادیان الهی شکل های گوناگون داشته است ودر دین اسلام به صورت های اعمال مخصوصه نماز (تکبیره الاحرام، رکوع، سجود، قیام و قرائت سور و اذکار لابه لای آن ها)، امساک روزه (ترک خوردن و آشامیدن، نسبت دروغین سخنی به خداوند و پیشوایان معصوم علیه السلام رابطه زناشویی، و ... و مناسک حج (احرام، طواف کعبه، نماز طواف، سعی صفا و مروه، وقف در عرفات و بیتوته در مشعر، قربانی و حلق در منا و ...) انجام می شود که از نظر کمیت دارای هر محدوده واجب و مستحب است.
از میان این صور، تنها نماز است که تا آخر عمر بر انسان واجب می باشد و تعطیل بردار نیست و این به علت آثاری است که در سایر اشکال دیده نمی شود. لذا در قرآن کریم بیش از همه عبادات بر آن تاکید و تکرار شده است.
فلسفه عبادت صوری
1- تسهیل عبودیت در اطاعت
عبادات صوری بهترین وسیله و کمک بر اطاعت اند چنان که نماز انسان را از زشتی ها و ناپسندها باز می دارد[ii]. روزه به پرهیزگاری به فرد یاری می رساند[iii]، حج شعائر الهی را بزرگ پاسداری می کند[iv]. دعا و شب زنده داری بهترین وسیله برای حل مشکلات و تطهیر روح از آلودگی گناه[v] و کسب نشاط و شادابی بر تحمل سختی های روز است.[vi]
2- ایفای حق معبود
گرچه خداوند از امر و نهی به بندگان هیچ سودی برای خود نمی خواهد، اما شناخت او تشکر از او به خاطر نعمت های مادی و معنویش بلکه لازمه ربوبیت و سروری و مالکیت آن است که بنده در برابر او کرنش می کند. لذا امیر مومنان علی علیه السلام در مناجات با معبود فرماید: «خدایا، تو را به جهت آزمندی به بهشت یا ترس از دوزخ نپرستیدم بلکه تو را شایسته پرستش دیدم[vii]»
3- دستیابی به ولایت تکوینی
اگر بنده افزون بر واجبات به عبادات مستحب نیز همت گمارد طبق حدیثی قدسی همان تصرفاتی را در عالم تکوین خواهد داشت که خدا دارد: «بنده تا چیزی محبوب تر از آن چه بر او واجب کردم به من نزدیک نمی شود و بی شک او با مستحبات آن قدر به من نزدیک می شود که محبوبم می گردد. در این صورت گوش او خواهم شد که با آن می شنود، چشم او خواهم گشت که با آن می نگرد و دست او خواهم شد که با آن کار می کند[viii].»
4- حرکت در راستای هدف آفرینش (رهایی به حس پوچی)
خداوند حکیم موجود است خردمند را با هدف پرستش آگاهانه واز روی اراده و انتخاب آفرید «انسان ها و پریان را نیافریدم مگر تا مرا بندگی کنند[ix].» عبادت های ظاهری که بخشی از این بندگی اند مسیر حرکت انسان را در راستا و رو به هدف آفرینش قرار می دهد و بنده با پرستش دیگر احساس پوچی نخواهد کرد. بنابراین می توان گفت: یکی از علل مهم حس پوچی و بی معنایی زندگی و افسردگی عدم توجه به این هدف است که افزون بر تارکان عبادت ممکن است عابدانی را دچار کند که عبادت کاری تحمیلی و اجباری و یا کم اهمیت تر از امور روزمره زندگی دنیا می دانند. این در حالی است که عبادت را باید بهترین وسیله برای راز و نیاز، تشکر و خدمت به محبوب بدانند.
4- سایر حکمت ها
عبادت صوری وسیله رستگاری، دلیل بر خوشبختی، وسیله پاک سازی نفس[x]، سرآمد سپاسگزاری[xi]، دستیابی به یقین (کنار زدن پرده های عالم غیب)[xii] فایده دانش[xiii] و ... است.
افزون بر فلسفه کلی عبادت، هر یک از اشکال آن نیز از حکمت هایی برخوردار است که مقاله رسالت و گنجایش بیان آن ها را ندارد لذا علاقه مندان را به فراگیری کتاب عرفان اسلامی حجه الاسلام حسین انصاری، سر الصلوه امام خمینی، منازل السائرین، صهبای حج جوادی آملی و ... توصیه می کنیم. حال بنگریم که عبودیت بانوی دوسرا فاطمه دختر رسول گرامی اسلام چگونه بود.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ