- نقش تربیتی مستحب
1-2- تربیت کودکان ؛برخی از مستحبات مربوط به امور تربیتی اند و در صورتی که امر به آنها نشود مورد غفلت قرار می گیرند مانند امر به تربیت کودکان، گرچه کودک تکلیفی ندارد و امر به معروف و نهی از منکر او واجب نیست ولی به منظور تربیت باید او را به مسائلی امر یا نهی کرد. لذا اوامر بسیاری که از معصومان(علیهم السلام) به پدر در تربیت فرزند صادر شده است؛ مندوبند برای نمونه: پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: «اکرموا أولادکم و أحسنوا اداباهم: به فرزندان احترام بگذارید و ادبشان را نیکو گردانید.»[3]
2-2- ارشاد بزرگان ؛برخی دیگر از این اوامر به منظور ارشاد و راهنمایی فرزندان بالغ در زندگی است تا بتوانند راه درستی را اتخاذ کنند. مانند پندهای حکیمانه مولا علی(علیه السلام) به فرزندشان امام حسن(علیه السلام) که در فرازهای نخستین آن به سودمند بودنش تأکید می ورزند: «... توصیه ام را بفهم و آن را به کناری منه، زیرا بهترین سخن آن است که سود رساند، و بدان که در دانش بی بهره، خوبی ای نیست»[4] توصیه های پیشوایان بزرگوار اسلام به پیروان به ویژه یاران نزدیک، از همین نوع است. مانند سفارشهای پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) به امیرمؤمنان علی(علیه السلام).[5] و... .
3-2- تسهیل واجبات ؛بعضی از مندوبات، انجام دادن واجبات را آسان بلکه محبوب می کنند. برای مثال، احسان به والدین امری واجب است. اما فرزند وقتی به انجام دادن این مهم می پردازد که به خوبی تربیت شده باشد لذا پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) به والدین به ویژه پدر چنین سفارش می فرماید: «خداوند بنده ای را رحمت کند که فرزندش را بر نیکی کردن به خود یاری دهد و این یاری همان توجه به او، آموزش و تربیت درست اوست».[6] یا اوامر مندوب عبادی به بزرگسالان که افزون بر بهره مندی عامل از پیامدهای دنیوی و اخروی آمادگی و آشنایی لازم را برای عمل واجب می دهد برای مثال درباره عمره پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) به یکی از اصحاب فرمودند: «بدان که عمره حج کوچک است»[7] به تجربه هم ثابت شده که حاجیانی که سابقه عمره داشته اند در مناسک حج مشتاق تر، کم خطاتر و سریعتر بوده اند.
اصولاً اتخاذ شیوه تدریج باعث تحکیم و سهولت پذیرش آموزه هاست نمونه های آن در قرآن کریم در تحریم مشروبات الکلی، وضع زکات، کیفر زانی، میراث، تکامل حجاب زنان و... دیده می شود، شاید بسیاری از آیاتی که ادعای منسوخ شدنشان به میان آمده از همین قبیل باشند.[8] به همین جهت با تکامل احکام واجب بهتین راه برای پذیرش آنها امر به مستحبات و نهی از مکروهات مرتبط با حکم واجب یا حرام است.
4-2- انگیزش واجبات ؛برخی از مستحبات انسان را به انجام وظیفه وامی دارد مانند تفکر امام صادق(علیه السلام) در این باره می فرماید: «التفکر یدعوا الی البر و العمل به: اندیشه کردن انسان را به کار نیک و عمل به آن برمی انگیزاند».[9] طبق آیه 177 سوره بقره «برّ» مجموعه از واجبات اعتقادی، عملی و اخلاقی است: «نیکی آن نیست که روی خود را به سوی مشرق یا مغرب بگردانید بلکه بر آن است که نیکی کسی است که به خدا، رستاخیز، فرشتگان، کتابها و پیامبران ایمان آورد، دارایی را علی رغم دوست داشتن به خویشاوندان، یتیمان، درماندگان، در راه ماندگان، مستمندان و بردگان بدهد، نماز به پا دارد، زکات بپردازد و کسانی که به پیمان خود وفادارند، شکیبان در ناداری، خشکسالی و جنگ، اینان راست گویان و راست کردارانند و آنان پرهیزکارانند». نظر به این اثر تفکر، وجوب امر به آن دوز از واقعیت نیست هرچند استحباب اکید دارد.
5-2- تکامل و اعتلای انسان ؛هدف از آفرینش انسان پرستش خداوند است که با انجام واجبات و ترک حرام ها تحقق می پذیرد. امام سجاد(علیه السلام) فرمود: «هرکس که به آنچه خداوند بر او واجب کرده عمل کند عابدترین مردم است.»[10] و اصولاً هدف از تکالیف دینی چیزی جز کمال انسان و نزدیکی او به خداوند نیست. اما معاشقه با خداوند امری بالاتر از آن است که تنها در سایه عمل به مستحبات و ترک مکروهها قابل دستیابی است. در حدیثی قدسی چنین آمده است: «هیچ بنده ای به عبادتی بهتر از واجبات به من نزدیک نمی شود اما او با نوافل و مستحبات به سوی من آنقدر نزدیک [و نزدیکتر] می شود که من او را دوست بدارم، و هرگاه دوستش بدارم، گوش او خواهم شد که با آن می شنود، و چشم او خواهم شد که با آن می بیند و دست او خواهم شد که با آن فعالیت می کند، اگر مرا بخواند پاسخ خواهم گفت و اگر از من درخواست کند خواهم داد.»[11]
آیات و احادیث بسیاری در فضل عبادات و کارهای مستحب همچون نماز شب، معاشرت نیک با مردم، صدقه و... نقل شده اند که موجب اعتلای انسان می شوند. مانند رسیدن به جایگاه ستوده، شرافت، کسب خشنودی برتر خداوند و...
6-2- پاکسازی نفس ؛رسیدن به رستگاری تنها با پاکسازی جان و روان امکان پذیر است «قد افلح من زکیها»[12] و نظر به این که دو تمایل به بدیها و به نیکیها در وجود انسان آفریده شده است، «فألهمها فجورها و تقویها»[13] بر انسان مبارزه ای بیب امان و پیوسته لازم است تا دشمن درونی را نابود و پایمال و تنها یکه تاز این میدان خود انسان است به همین جهت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) از آن به جهاد بزرگتر از جنگ نام بردند.[14] بهترین ساز و کار جنگی در این جهاد انجام مستحبات است. قرآن کریم درباره سخاوت می فرماید: «و من یوق شح نفسه فأولئک هم المفلحون: هرکه خسیسی نفس خود را دور بدارد پس همانان رستگاراند.»[15] که بخشش واجب و مستحب را دربرمی گیرد. احادیث پیرامون این موضوع در کتاب جهاد النفس وسایل الشیعه به تمامی نقل شده و ما به یک مورد بسنده می کنیم: امام صادق(علیه السلام) فرمود: «بر شما باد ویژگیهای نیک و برتر اخلاقی زیرا خداوند بزرگ توانا آنها را دوست می دارد و از کارهای نکوهیده به دور باشید زیرا خداوند بزرگ توانا از آنها بدش می آید. بر شما باد، خواندن قرآن- و در ادامه فرمود- و بر شما باد اخلاق خوش زیرا دارنده اش را به پایه روزه دار شب زنده دار می رساند و...»[16] همچنین آثاری که در نماز، روزه، حج و... وجود دارد که در آیات و احادیث به تفصیل نقل شده اند در نوافل آنها هم وجود دارد. همچون نقش بازدارندگی نماز از زشتیها، روزه در افزایش صبر و پاکدامنی، هرولة سعی در فروتنی و...
3- مکمل نواقص واجبات
انسان گاهی بر اثر سهو، فراموشی و... واجبات عبادی را ناقص به جا می آورد. در این حالت، معصومان(علیهم السلام) توصیه به انجام مستحبات نموده اند. امام سجاد(علیه السلام) فرمود: «نماز نافله برای جبران نواقص (سهوی) نماز واجب قرار داده شده است.»[17] نظیر این توصیه ها در نواقص حج هم دیده می شود. برای مثال کفاره فسوق، طلب آمرزش است ولی بهتر است یک گاو قربانی کند.[18] اینگونه مکمل ها در سایر اعمال عبادی، نذر و سوگند، اقتصادی و... وجود دارد. گاهی هم یک عمل مستحب جایگزین واجبات از دست رفته می شود برای مثال صدقه جایگزین قضای روزه میت است. شخصی از امام جواد(علیه السلام) پرسید: مردی از دنیا رفت در حالی که روزه قضا به عهده داشت آیا به نیابت از او باید روزه گرفت یا از طرف او صدقه داد؟ امام (علیه السلام) فرمود: صدقه بهتر است.[19] باید توجه کرد این مسئله در صورتی است که میت پدر یا مادر نباشد یا وصیت نکرده باشد و گرنه قضای روزه واجب می شود. این گونه موارد در احادیث کفارات بسیار دیده می شود.
4- جایگزین مستحبات دیگر
برخی از اعمال پسندیده از دیدگاه شارع از جایگاه ویژه ای برخوردارند که در صورت عدم امکان اتیان عمل دیگری جانشین آنها می شود مانند صدقه، اذکار، تلاوت قرآن، زیارت معصومان(علیهم السلام) و... برای مثال اگر کسی به علت مشغله بسیار از خواندن نمازهای نافله بازماند می تواند به جای آن به مستمندان صدقه دهد.[20] و یا اگر نتواند ماه رجب را روزه بدارد ذکر سبحان الا له الجلیل... را روزی صد مرتبه بر زبان بیاورد.[21] بسیاری از اعمال عبادی مناسبتها از همین قبیلند.
کند پیری دیر به سراغش می آید ، ,دندان هایش نمی ریزد ,موهای ریش و سرش همچنان سیاه مانده و...و نیز به چیزی که درمقایسه با همنوعان خود ماندنی تر باشد مانندکوه در مقایسه با تپه,هم خالد می گویند.{لسان العرب,ج4,ص171} .
در واقع می توان گفت:بقای صفات ظاهری و جسمی جوانی ,خصوصیتی در جاودانه ماندن شخص ندارد بلکه اگر کسی هر صفتی را که نشان دهنده بقای وجودش باشد,در طول عمر خود حفظ کند ,جاودانه است .برای مثال کسی راکه صفت شادابی,میل به خوش گذرانی,و... که صفاتی روانی اند نه جسمی ,در پیری نیز داشته باشددرمحاوره به او دل زنده می گویند.
آفرینش انسان متشکل از دو بعد روحی وجسمی است و فطرتا میل به جاودانگی دارد واین تمایل در هر دو بعد نمایان است .عوامل روحی ای که این حس را ارضا می کند دانایی,نیک نامی,و..است در این باره شاعر می سراید:زدانش دل پیر برنا بود و نیز:
سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
برای جاودنه ماندن باید به رشد و تقویت عوامل روحی همت گماشت نه جسمی زیرا لا محاله جسم با مرگ نابود می شود چنان که قرآن می فرماید:«کل نفس ذائقة الموت»{ }یکی از عوامل روحی که در واقع مجموعه ای از همه علل خلود است رسیدن به کمال است وکمال کسب رضایت تامه خداوندست یعنی رسیدن به جایگاه والای نفس راضیةمرضیة»زیرا بر ترین باداش بهشتیان رضوان و خشنودی الهی است قرآن کریم می فرماید:«و رضوان من الله أکبر»{ } کمال درسایه اعتقاد و کردار درست حاصل می شود وپاداشهاو شایستگیهای خاصی را برای انسان کمال یافته در دو سرای دنیا و آخرت در پی داردکه که باعث جاودانگی او می شوند.و یکی از آنها نیک نامی است, چنان که خداوند در باره پیامبران می فرماید:«وترکنا علیه فی الآخرین»{صافات/129}زیرا مطایق آیات قبل وبعد عامل نیکنامی اعتقاد به یگانگی خداوند,ایمان کامل وکردار نیک بیان شده است.
سرور بانوان جهان فاطمه زهرا(س)آن زن کمال یافته ای است که آیات خدا,رسول(ص),وامامان پاک(ع) بر پاکی و برتری او گواهند.خداوند در قرآن کریم می فرماید:«إنما یرید الله لیذهب منکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیرا»{احزاب/33} بدون هچ شکی اراده خداوند بر این تعلق کرفته است که پایدی را از شما خاندان(پیامبر)بزداید وپاکتان گرداند»
طیق روایت های بسیاری از أئمه اطهار ,صحابه این آیه در باره پیامبر اکرم,علی,فطمه,حسن و حسین-درود بر آنان-نازل شد.{رک:امالی طوسی,ص565}
در باره سرامدی فضایل و کمالات در فاطمه (س) نواده بزرگوارش امام باقر(ع)می فرماید:«هیچ کسی نمی تواند در فضایل بر او(فاطمه)پیشی گیرد.»{فروع کافی,ص }
عایشه دختر ابوبکرمی گفت:کسی را برتر از فاطمه بجز پدرش ندیدم.»{الإصابة,ج4,ص378}
فاطمه به خدا,کتابهای آسمانی ,وحی الهی,پیامبران خدا,امامان معصوم,قیامت ,عالم غیب ایمان داشت .از فرمان برداران خالص خداوند بود{رک: }این کمال اورا شایسته همه گستره های خلود کرد که در چکیده گفتار به برخی از آنها نگاهی می اندازیم:
همسنگی با قرآن(مقام ولایت)
به موجب حدیث ثقلین که نزد شیه و اهل سنت متوتر است پیامبراکرم(ص) در سالهای عمر مبارک خوبه مردم می فرمود:«من در میان شما دو چیز گران بها بر جای می گذارم:کتاب خدا و اهل بیتم واین دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا بر حوض کوثر نزدم آیند و شما تا وقتی که از آنان پیروی کنید و به آنان چنگ زنید هرگز گمراه نخواهید شد».{عبقات الأنوار,ج1ص } عبارت(تا بر حوض کوثر نزدم آیند)دلالت بر جاودانگی قرآن و اهلبیت (ع)می کند بقای هر یک وابسته به دیگری است .فاطمه یکی از این خاندان است و خلود خودرا در پیوند با قرآن باز یافته است چنان که قرآن هم با او.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ